Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش پارس نیوز، بازیگر سریال «برادر جان»، گفت: ساختن سریال مناسبتی برای رمضان بسیار کار حساسی است و انگار عوامل روی لبه تیغ راه می‌روند.
مارال فرجاد یکی از بازیگران سریال «برادر جان» که قرار است ماه مبارک رمضان امسال (1398) روی آنتن شبکه سه سیما برود در گفت و گو با خبرنگار فرهنگی ایرنا، اظهار داشت: بیش از نیمی از سریال «برادر جان» فیلمبرداری شده است و گروه مشغول تصویر برداری دیگر سکانس ها هستند تا این سریال را برای پخش در ایام مبارک ماه رمضان آماده کنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 
وی ادامه داد: سریال بردار جان ماجرای زندگی یک خانواده را به تصویر می‌کشد و از چالش ها و دغدغه های اعضای این خانواده می‌گوید.
** نقش عروس خانواده را بازی می کنم

این بازیگر با تاکید بر اینکه در این سریال نقش «مهتاب» که عروس خانواده است را بازی می‌کند گفت: من در این مجموعه تلویزیونی نقش همسر شخصیتی به نام چاووش را به عهده دارم. 
وی با بیان اینکه نقش مقابل من را نیز «حسام الدین منظور» ایفا می‌کند، افزود: در «برادر جان» بیننده شاهد داستان زندگی پرفراز و نشیب چاووش با دیگر اعضای خانواده خواهد بود و به جرات بگویم بازی در نقش مهتاب تجربه خوب و جذابی برایم بود.
فرجاد درباره همکاری با سعید نعمت الله نویسنده این مجموعه، اظهار داشت: نعمت الله با داشتن قلم بسیار جذاب کاملا به نوشتن فیلمنامه های درام تسلط دارد. لحن شخصیت های داستان های او همیشه مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته است. البته برادرجان اولین همکاری من با نعمت الله نبود و پیش از این در سریال «خواب زده» نیز با این نویسنده همکاری داشتم که برای شبکه نمایش خانگی تولید شده و هنوز عرضه نشده است.
فرجاد با اشاره به اینکه سال گذشته نیز تجربه حضور در سریال های مناسبتی رمضان را داشته است، گفت: رمضان سال 97 در سریال «دستت را به من بده» به کارگردانی محمدمهدی عسگرپور مهمان خانه ها بودم. در این پروژه نیز با بازیگرانی چون امین تارخ، فریبا متخصص، محمدرضا هدایتی همبازی شدم.
بازیگر سریال «برادر جان» با اشاره به اینکه در این سریال پدرش جلیل فرجاد نیز ایفای نقش می کند، افزود: درست است که پدرم جلیل فرجاد نیز در این سریال ایفای نقش می کند اما متاسفانه در این مجموعه تلویزیونی سکانس مشترکی با هم نداریم.
** کار در سریال های رمضانی راه رفتن روی لبه تیغ است

این بازیگر با تاکید بر اینکه ساختن کارهای مناسبتی بسیار سخت و حساس است، اظهار داشت: ساختن سریال مناسبتی برای ماه مبارک رمضان بسیار کار سختی است و انگار کل عوامل روی لبه تیغ راه می‌رود و کمترین خطا و اشتباه می توان باعث شود که مخاطب کار را پس بزند.
فرجاد با اشاره به این موضوع که از کارهای مناسبتی طنز نیز به خوبی استقبال می‌شود، افزود: پروژه های طنز همیشه مخاطبان خود را داشته و دارد اما باید توجه داشت اگر در حیطه طنز کار متوسط رو به پایینی به روی آنتن برود حتما مخاطب نخواهد داشت و در جذب مخاطب شکست خواهد خورد. 
وی افزود: همیشه طرفدار کارهای طنزی بودم که رضا عطاران ساخته است چون باور پذیر و بسیار واقعی است. مردم کارهایی را که به زندگی های روزمره نزدیک باشد بیشتر می پسندد.
به گزارش ایرنا، سریال «برادر جان» نوشته سعید نعمت‌الله، کارگردانی محمدرضا آهنج و تهیه‌کنندگی محمدرضا شفیعی یک ملودرامی اجتماعی مذهبی است که این روزها برای پخش از شبکه سوم سیما در ماه مبارک رمضان سال 98 تصویر برداری می‌شود.
ین سریال تازه‌ترین همکاری نعمت‌الله و شفیعی بعد از سریال‌های «جراحت» ، «شیدایی» ، «رستگاران»، «عقیق»، «مادرانه»، «روح الله» به حساب می آید. مجری طرح سریال «برادر جان» موسسه فرهنگی هنری وصف صبا است.
علی نصیریان، حسن پورشیرازی، حسام منظور، آفرین عبیسی، سعید چنگیزیان، کامران تفتی، سجاد افشاریان، نسیم ادبی، مارال فرجاد، شیوا ابراهیمی، محبوبه صادقی و جلیل فرجاد دیگر بازیگرانی این پروژه هستند.

 

منبع: پارس نیوز

کلیدواژه: ماه رمضان خانواده بازی محمدمهدی عسگرپور فرهنگی هنری سریال پارس رمضانی ساختن راه رفتن پارس نیوز مارال فرجاد لبه تیغ

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.parsnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۴۳۲۱۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بعد از شهادت هم کار همرزمش را راه انداخت!

سطح آب رودخانه بالا آمده بود. احتمال داشت در عبور از رودخانه مشکلاتی پیش بیاید. اما چاره دیگری نداشتیم و از مسیری که همیشه تردد می‌کردیم وارد اروند شدیم. وسط رودخانه که رسیدیم ماشین خاموش شد. فشار و جریان آب لحظه به لحظه بیشتر می‌شد، تا جایی که آب وارد اتاق تویوتا‌وانت ما شد. با آقا مجید شیشه در ماشین را دادیم پایین و رفتیم روی سقف اتاق وانت نشستیم

 شهیدحاج مجید رمضان از شهدای به نام و شناخته شده لشکر ۲۷ محمدرسول الله (ص) است. این شهید بزرگوار پیش از شهادت به عنوان رئیس ستاد لشکر ۲۷ خدمت می‌کرد و از او و حسن خلقی که داشت، روایت‌های زیادی شده است. در گفتگو با سردار حاج‌رضا صادقی از همرزمان این شهید بزرگوار، خاطره‌ای جالب از او را تقدیم حضورتان می‌کنیم. 

 موضع حاج بابا

محرم سال ۱۳۶۱ در منطقه خیرناصرخوان یک موضع آتشبار داشتیم به نام موضع شهید حاج بابا. دو قبضه توپ ۱۰۵ از ارتش به صورت رابطه‌ای گرفته بودیم و بخشی از آتش پشتیبانی منطقه را تأمین می‌کردیم. شب عاشورا برادر مجید رمضان که مسئول ستاد لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص) بود آمد با هم برویم موضع حاج بابا. من و حاج مجید از بچگی با هم رفیق بودیم. در دبیرستان باهم رشته راه و ساختمان می‌خواندیم. با هم می‌رفتیم شهر ری کارگری می‌کردیم و خلاصه از سال‌ها رفاقت و همراهی، کلی خاطره با هم داشتیم. 

 اروند قصرشیرین

برای رفتن به آتشبار نمی‌توانستیم از جاده اصلی تردد کنیم؛ لذا باید از رودخانه‌ای به نام اروند که در منطقه قصرشیرین بود عبور می‌کردیم. این رود اروند که من می‌گویم در قصرشیرین است. صرفاً تشابه اسمی با همان رودخانه معروف اروند دارد که عملیات والفجر ۸ با عبور رزمندگان از روی آن صورت گرفت. شاید خیلی‌ها ندانند که در قصرشیرین هم یک رودخانه اروند داریم و با شنیدن نامش به اشتباه بیفتند. 

به هرحال هوا تاریک شده بود که به رودخانه اروند رسیدیم. به خاطر بارندگی‌های چند روز قبل، سطح آب رودخانه بالا آمده بود. احتمال داشت در عبور از رودخانه مشکلاتی پیش بیاید. اما چاره دیگری نداشتیم و از مسیری که همیشه تردد می‌کردیم وارد اروند شدیم. وسط رودخانه که رسیدیم ماشین خاموش شد. فشار و جریان آب لحظه به لحظه بیشتر می‌شد، تا جایی که آب وارد اتاق تویوتا‌وانت ما شد. با آقامجید شیشه در ماشین را دادیم پایین و رفتیم روی سقف اتاق وانت نشستیم و با برادر علی نورمحمدی که مسئول لجستیک ما بود تماس گرفتیم بیاید ما را بکسل کند و از رودخانه بیرون بکشد. 

 تویوتا مدل f ۲

برادر علی نورمحمدی یک تویوتا وانت مدل F ۲ قدیمی داشت که خیلی قوی بود. می‌توانست هر ماشینی را بکسل کند. حتی چند بار هم کامیون‌های زیل ارتش را که در رودخانه گیر کرده بودند با تویوتای خودش بکسل کرده و بیرون کشیده بود. وقتی با علی آقا تماس گرفتیم، نیم ساعت بعد خودش را با تویوتای قدرتمندش رساند. آمد و با کمی تقلا، ماشین ما را بکسل کرد و از رودخانه کشید بیرون. به خشکی که رسیدیم، مشکل روشن نشدن ماشین به قوت خودش باقی بود. شمع وایر و دلکو ماشین کاملاً خیس شده بود و هرکاری کردیم روشن نشد. برادر نورمحمدی ما را تا موضع شهید حاج بابا بکسل کرد و برد. 

 خاطره ناگفته

آن شب وقتی به موضع حاج بابا رسیدیم، دیدیم بچه‌های آتشبار آتشی روشن کرده‌اند. ما کنار آتش خودمان را گرم و لباس‌های‌مان را خشک کردیم. این قضیه گذشت و فقط من و شهیدمجید رمضان و برادر علی نورمحمدی از این واقعه خبر داشتیم. حاج مجید که در دفاع مقدس به شهادت رسید و حاج علی نورمحمدی هم که بعد از جنگ برگشت اصفهان. به نوعی خاطره آن شب و گیرکردن ما در وسط رودخانه و بکسل شدن‌مان توسط برادر نورمحمدی یک خاطره ناگفته باقی‌ماند. گذشت و جنگ به اتمام رسید. 

 رؤیای صادقه 

بعد از اتمام دفاع مقدس در دفتر مرحوم آیت‌الله غیوری در صفائیه شهر ری بودم. ایشان از علمای خیری بودند که شب‌ها بعد از نماز می‌نشستند و درخواست‌ها و مشکلات مردم را رفع و رجوع می‌کردند. من هم در خدمت حاج آقا بودم. نامه‌های مردم را می‌گرفتم، مشکلات‌شان را می‌شنیدم و به حاج آقا انتقال می‌دادم. یک روز آقایی آمد و گفت: برای پول پیش منزل مشکل دارم. حاج مجید گفت بیایم پیش شما بگویم: «به فلانی بگو حاج‌مجید گفت مشکل من را حل کنید.»

پرسیدم کدام حاج مجید؟ گفت: شهیدحاج مجید رمضان. گفتم خودت می‌گویی شهیدحاج مجید! شهید چطور گفت بیایی پیش من؟ 

آن برادر حرف عجیبی زد. گفت: من خودم از بچه‌های لشکر ۲۷ هستم. چند روز پیش رفتم قطعه ۲۶ بهشت‌زهرا (س) سر مزار حاج مجید. دلم بدجوری گرفته بود. صاحب خانه پول پیش بیشتری می‌خواست و من هم دستم بسته بود. شرمنده زن و بچه شده بودم. گفتم حاجی مشکل دارم، کمکم کن. همان شب حاجی آمد به خوابم، آدرس اینجا را داد و گفت برو پیش حاج صادقی و بگو حاج مجید گفته مشکل من را حل کن. نشان به آن نشان که شب عاشورا وسط رودخانه اروند ماشین گیر کرد و...

منبع: روزنامه جوان

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

دیگر خبرها

  • تبریک تولد بهرام رادان به سبک محسن کیایی!
  • جذب بیش از ۱۰۰۰ دانشجو معلم در گیلان
  • نوسازی پیاده‌رو‌های خیابان ۱۹ دی قم
  • بشاگرد مدال افتخار ایران
  • پیش بازی تاتنهام - آرسنال؛ یکی به فکر ویرانی، دیگری به فکر ساختن
  • بعد از شهادت هم کار همرزمش را راه انداخت!
  • مارال ؛ محمد نوری
  • مسابقات جام رمضان تنیس روی میز بانوان در سمنان پایان یافت
  • تقدیر شورای عالی انقلاب فرهنگی از سریال «رستگاری»
  • همایش روز «آزادسازی سنندج» برگزار می‌شود